موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی سیستانی
در طواف چند چيز شرط است :
اوّل : نيت يعنى اينكه طواف را تنها به اين قصد انجام دهد كه امر خداوند را امتثال كرده باشد و از روى خضوع و بندگى در برابر آن ذات متعال عمل را بجا مى آورد ، و نه هيچ منظور ديگر ، و در نيت طواف تعيين اينكه چه مناسكى را ميخواهد انجام دهد نيز معتبر است ، همچنان كه در مبحث نيت احرام توضيح داده شد .
دوّم : طهارت از حدث اصغر و اكبر ، بنابر اين اگر در حالى كه محدث بوده طواف نمايد، طوافش باطل است ، خواه از روى عمد و يا ناآگاهى و يا فراموشى باشد .
مسأله 285 : اگر حدثى از محرم در حين انجام طواف سر زند، چند صورت وجود دارد:
اوّل : اينكه قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد ، و در اين صورت طوافش باطل است و بايد پس از تحصيل طهارت آن را دوباره انجام دهد ، و بنابر اظهر در صورتيكه پس از گذشتن از نيمه شوط چهارم و قبل از تمام آن محدث شود ، باز هم حكم همين است .
دوّم : اينكه بدون اختيار پس از تمام شدن شوط چهارم محدث شود ، و در اين صورت بايد طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا كه قطع كرده ادامه دهد و به اتمام برساند .
سوّم : اينكه از روى اختيار پس از تمام شدن شوط چهارم باشد ، و در اين صورت احتياط اين است كه طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا كه قطع كرده ادامه دهد و به اتمام برساند ، و سپس طواف را اعاده نمايد .
مسأله 286 : اگر قبل از شروع در طواف شك در طهارت نمايد ، چنانچه بداند كه قبلاً با طهارت بوده و تنها احتمال ميدهد كه بعد از آن طهارت محدث شده ، در اين صورت بنا را بر طهارت بگذارد ، و اگر نداند سابقاً با طهارت بوده ، بايد قبل از طواف تحصيل طهارت نمايد .
و همچنين است در صورتى كه شك در طهارت براى او در اثناء طواف پيدا شود و بداند كه حالت سابقه طهارت بوده است ، ولى اگر اين را نداند ، چنانچه شك ذكر شده قبل از تمام كردن شوط چهارم براى او پيدا شود ، بايد پس از تحصيل طهارت ، طواف را به اتمام برساند .
مسأله 287 : اگر بعد از فارغ شدن از طواف ، شك كند در حين طواف طاهر بوده ، لازم نيست بشك خود اعتنا كند ، هر چند احوط اين است كه آن را دوباره انجام دهد ، ولى بايد براى نماز طواف حتماً تحصيل طهارت نمايد .
مسأله 288 : اگر مكلف به دليل عذرى كه دارد نمى تواند وضو بگيرد ، در صورت يأس از زوال عذر ، تيمّم بگيرد و طواف را انجام دهد ، و اگر نتواند تيمّم هم بگيرد ، در اين صورت حكم شخصى را پيدا ميكند كه تمكن از اصل طواف ندارد ، و چنانچه از حصول تمكن بر طهارت مأيوس باشد ، بايد جهت طواف نائب بگيرد ، و احوط و اولى اين است كه خود نيز طواف را بدون طهارت انجام دهد .
مسأله 289 : واجب است بر زنى كه عادت ماهانه داشته وزن زائو ، پس از سپرى شدن روزهاى عادت و رزهائى كه در آنها خون نفاس ديده ، و همچنين بر شخص جُنُب ، اينكه براى طواف غسل كنند ، و چنانچه نتوانند غسل كنند و از حصول توانائى نيز مأيوس باشند ، بايد با تيمم طواف كنند ،و احوط و اولى اين است كه نائب هم بگيرد ، و چنانچه توانائى تيمم ندارند ، و از حصول توانائى نيز مأيوس باشند ، واجب است نائب بگيرند .
مسأله 290 : اگر زن در عمره تمتع پيش از احرام و يا در حين احرام و يا بعد از آن و قبل از شروع در طواف ، عادت ماهانه ببيند ، پس اگر وقت كافى داشته باشد كه تا پس از سپرى شدن روزهاى عادت صبر كند و اعمال عمره را قبل از رسيدن وقت حج ، انجام دهد بايد صبر كند تا سپرى شدن روزهاى عادت و آنگاه غسل كند و اعمال عمره را بجا آورد ، و اگر وقت كافى نداشته باشد ، . مسأله دو صورت دارد :
اوّل : اينكه عادت را پيش از احرام يا در حين احرام ديده باشد ، و در اين صورت حجش منقلب به حج إفراد ميشود ، و بعد از فارغ شدن از انجام حج إفراد ، بايد عمره مفرده را در صورت توانائى و تمكّن انجام دهد .
دوّم : اينكه عادت را پس از احرام ببيند ، و در اين صورت نيز احوط اين است كه به حج إفراد دول نمايد به همان كيفيتى كه در صورت اوّل ذكر شد ، هر چند ظاهر اين است كه ميتواند بر عمره تمتع خود باقى بماند ، و اعمال آن را بجز طواف و نماز آن انجام دهد ، يعنى اينكه سعى و تقصير نمايد ، و بعد از آن احرام ببندد ، و پس از فارغ شدن از اعمال منى و بازگشتن به مكّه ، قبل از اينكه طواف حج را انجام دهد طواف عمره و نماز آن را انجام دهد .
و اگر يقين داشته باشد كه حيضش باقى خواهد ماند و توانائى براى طواف حتى پس از بازگشت از منى پيدا نخواهد كرد ، هر چند به علت صبر نكردن كاروان باشد ، بايد براى طوافش و نماز آن نائب بگيرد ، و پس از انجام آنها شخصاً سعى را انجام دهد .
مسأله 291 : اگر زن در حال احرام حين انجام طواف عادت ماهانه ببيند ، پس اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد ، طوافش باطل است و حكمش همان است كه در مسأله قبل بيان شد ، و اگر بعد از آن باشد ، مقدارى كه انجام داده صحيح است و باقى آن را بايد بعد از پايان روزهاى عادت و انجام غسل بجا آورد ، و احوط و اولى اعاده آن است پس از اتمام طواف اوّل . اين در صورتى است كه وقت كافى براى انجام آنچه ذكر شد قبل از رسيدن وقت حج داشته باشد ، و اگر نه بايد سعى و تقصير نمايد ، و سپس احرام حج را ببندد ، و پس از بازگشت از منى و انجام اعمال آن و قبل از اينكه طواف حج را انجام دهد ، بايد باقيمانده طواف عمره را قضا نمايد به همان صورتى كه قبلاً بيان نموديم .
مسأله 292 : اگر زن بعد از طواف و قبل از خواندن نماز آن عادت شود طوافش صحيح است ، و پس از تمام شدن عادت و غسل نمودن بايد نماز طواف را بخواند ، و در صورتى كه وقت تنگ باشد ، سعى و تقصير را انجام دهد ، و نماز طواف را پس از بازگشت از منى و قبل از طواف حج بخواند .
مسأله 293 : اگر زن طواف را انجام دهد و نمازش را بخواند ، سپس احساس كند كه عادت شده است ، و نداند كه شروع عادت قبل از طواف يا در حين انجام آن و يا قبل از نمازش و يا در حين خواندن آن بوده و يا آنكه بعد از نماز عادت شده ، طواف و نماز او محكوم بصحت مى باشد .
و در صورتى كه بداند قبل از خواندن نماز بوده يا در حين خواندن آن ، حكم ذكر شده در مسأله گذشته شامل او ميشود .
مسأله 294 : اگر زن براى عمره تمتع احرام ببندد و توانائى انجام اعمال آن را داشته باشد ، و بداند كه اگر انجام اعمال را به تأخير اندازد عادت ماهانه خواهد ديد و توانائى انجام اعمال را بعداً به علت تنگى وقت نخواهد داشت ، و در عين حال اعمال را در حين توانائى انجام نداد تا اينكه عادت را ديد و توانائى انجام اعمال عمره را قبل از وقت حج به علت تنگى وقت پيدا نكرد ، در اين صورت ظاهر اين است كه عمره اش فاسد شده ، و آنچه در اوّل طواف ذكر نموديم شامل او ميشود .
مسأله 295 : در طواف مستحبى طهارت از حدث اصغر معتبر نيست و مشهور بين فقهاء اين است كه طهارت از حدث اكبر ، هم معتبر نيست ، ولى در نماز آن طهارت معتبر است و بدون طهارت صحيح نيست .
مسأله 296 : كسى كه عذرى دارد و در نتيجه طهارت يعنى وضوء و غسل خود را به كيفيت مخصوصى انجام ميدهد ، به همان طهارت به كيفيت مخصوص به خود اكتفاء نمايد، مانند كسيكه وضوى جيره اى ميگيرد يا مرضى دارد كه نميتواند از ادرار و يا مدفوع خوددارى كند ، هر چند احوط براى كسى كه نميتواند از مدفوع خوددارى كند اين است كه در صورت توانائى هم خود طواف و نماز آن را انجام دهد و هم براى هر دو نائب بگيرد.
و امّا زنى كه خون استحاضه ببيند ، احتياط اين است كه اگر استحاضه اش قليله باشد ، براى طواف وضو بگيرد و براى نماز آن وضوى ديگرى بگيرد ، و اگر متوسطه باشد ، بايد يك غسل براى طواف و نماز آن انجام دهد و براى هر يك از آن دو يك وضو بگيرد ، و اگر كثيره باشد ، بايد براى هر يك از آن دو يك غسل انجام دهد و به همان اكتفاء نمايد و نيازى به وضو ندارد ، بشرط اينكه حدث اصغرى از او سر نزده باشد ، و اگر نه احوط و اولى اين است كه وضو نيز بگيرد
( معناى استحاضه و اقسام سه گانه آن را در رساله هاى عمليه مى توان ديد ) .
سوّم : ( از چيزهائى كه در طواف معتبر است ) طهارت از نجاست است ، بنابر اين در صورت نجس بودن يا لباس طواف صحيح نخواهد بود ، و بنابر احتياط خونى كه كمتر از يك درهم است ( كه تقريباً به اندازه بند سر انگشت شست است و وجودش در نماز مضر نيست ، وجودش در طواف مضر است ، و همچنين است نجاست لباسهاى كوچك مانند جوراب كه در نماز مضر نيست ، ولى در طواف مضر است ، آرى حمل نمودن چيزى كه متنجّس باشد در حال طواف مطلقاً اشكالى ندارد .
مسأله 297 : نجس بودن بدن يا لباس به خون زخمى كه هنوز بهبودى پيدا نكرده ، خواه زخم تازه يا كهنه باشد در صورتيكه طاهر نمودن يا عوض كردن آنها چنان سخت باشد كه تحمّل سختى آن مشكل باشد ، اشكالى ندارد ، ولى اگر طاهر نمودن يا عوض كردن به اين صورت سخت نباشد ، بنابر احتياط واجب است آنها را طاهر يا عوض نمود ، و همچنين نجس بودن آنها به هر نجاستى در حال ناچارى اشكال ندارد .
مسأله 298 : اگر بعد از طواف بداند كه بدن يا لباسش در حال طواف نجس بوده ، طواف صحيح است و نيازى به انجام دوباره آن نيست ، و همچنين نماز طواف صحيح است ، اگر نجس بودن بدن يا لباسش را در حين نماز نمى دانسته تا بعد از فارغ شدن از نماز ، در صورتى كه قبل از نماز شك در نجس بودن آنها نداشته باشد ، يا اگر داشته فحص و تحقيق نموده و علم به آن برايش پيدا نشده است ، و امّا كسى كه شك كرده و فحص ننموده در صورتى كه بعد از نماز براى او معلوم شود كه نجس بوده ، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند .
مسأله 299 : اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس بوده و بعد از طواف يادش بيايد ، بنابر اظهر طواف صحيح است ، هر چند احتياط اين است كه آن را دوباره انجام دهد ، و اگر بعد از نماز طواف يادش بيايد ، بنابر احتياط نماز را دوباره بخواند ، در صورتى كه فراموشى ناشى از سهل انگارى باشد ، و در غير اين صورت ، بنابر اظهر نمازش صحيح است و لازم نيست آن را دوباره بخواند .
مسأله 300 : اگر در حين انجام طواف بداند كه بدن يا لباسش نجس است ، يا انيكه در حين انجام آن نجس شود ، پس اگر بتواند نجاست را از بين ببرد بدون اينكه بموالات عرفى ـ يعنى پى در پى بودن اجزاء طواف بنظر عرف ـ ضررى برسد واجب است آن را از بين برده ـ هر چند به وسيله بيرون آوردن لباس نجس از تن باشد ، در صورتى كه منافى با پوشش لازم در حال طواف نباشد ، و يا به وسيله عوض كردن آن با لباس طاهرى كه در دسترسش باشد ـ و طوافش را تمام كند و اگر نتواند از بين ببرد ، احتياط اين است كه طواف را تمام كند و پس از آنكه نجاست را از بين برده طواف را اعاده نمايد اگر علم بنجاست يا عروض آن قبل از پايان شوط چهارم باشد اگرچه ظاهر اين است كه لازم نيست طواف را دوباره انجام دهد حتى صورت اخير .
چهارم : ختنه است ، و اين تنها مرد شرط است ، و احوط بلكه اظهر اين است كه اين شرط در بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد نيز معتبر است ، و امّا بچه اى كه نمى فهمد و وليّش او را طواف ميدهد ، معلوم نيست كه اين شرط در او معتبر باشد ، اگرچه معتبر بودنش احوط است .
مسأله 301 : اگر محرم بدون ختنه طواف نمايد ، خواه بالغ باشد يا بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد ، طوافش صحيح نيست ، و اگر آن را در حالى كه ختنه شده باشد دوباره انجام ندهد بنابر احتياط حكم او حكم كسى است كه طواف را ترك كرده است ، و احكامى كه در مسائل آينده براى تارك طواف ذكر خواهد شد ، شامل او هم مى شود .
مسأله 302 : اگر مكلفى كه ختنه نشده مستطيع شود ، پس اگر بتواند در سال حصول استطاعت ختنه كند و حج نمايد ، اشكالى نيست ، و اگر نتواند ، بايد حج را تا پس از ختنه نمودن تأخير اندازد .
و اگر اصلاً نتواند ختنه كند ، چه به علت ضرر باشد و يا سختى و مشقت زياد و يا مانند آن ، وجوب حج از او ساقط نمى شود ، ولى احتياط اين است كه در عمره و حج هم خود شخصاً طواف كند و هم براى طواف نائب بگيرد ، و پس از طواف نائب ، خودش نماز طواف را بخواند .
پنجم : پوشاندن عورت ، و احتياط اين است كه همان مقدار كه در نماز پوشاندش واجب است در طواف نيز واجب است ، و اولى بلكه احوط اين است كه تمام شرائطى كه در لباس نماز گذار معتبر است در پوشاننده عورت نيز معتبر است ، بلكه در تمام لباس طواف كننده معتبر است .